محدثه شوشتری | شهرآرانیوز؛ سنگینشدن ۲۵ درصدی ترافیک برخی خیابانها و بولوارها در صبح دیروز، موید تغییری بود که با بازگشایی مدارس در مشهد پدید آمده بود. همزمان با نخستین روز سال تحصیلی، بسیاری از خانوادهها به همراه فرزندانشان عازم مدارس شدند؛ چراکه میان گمانهزنیها برای مجازی بودن سال تحصیلی جدید بهیکباره وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد: تمام کلاسها حضوری برگزار شود؛ البته با تاکید بر حفظ پروتکلهای بهداشتی. این تاکید محسن حاجیمیرزایی البته چیزی از نگرانی والدین نکاست؛ برای همین بسیاری از آنها در نخستین روز بازگشایی مدارس همراه فرزندان خود شدند تا ضمن اعلام نارضایی خویش از چندوچون حضور دانشآموزان در کلاسهای درس بپرسند. نگرانیهایی که با ترند شدن هشتگ «نه به بازگشایی حضوری مدارس» در فضای مجازی و حضور مجازی رئیسجمهور برای نواختن زنگ کلاسهای حضوری دوچندان شده بود. خبرنگاران شهرآرانیوز نیز صبح دیروز همراه خانوادهها و دانش آموزان به مدارس مشهد رفتند تا حالوهوای نخستین روز سال تحصیلی جدید را در سایه کرونا برای شما گزارش کنند.
مسئولان مجازی، بچهها حضوری
نه بوی ماه مهر بود و نه بوی بازیهای راه مدرسه. نه خندههای قاهقاه بود و نه هیاهو و شوق مدرسه. نه سرود صبحگاه مدرسه و نه لاله سرخ روی تخته سیاه. بوی ماه استرس بود و خندههای خاموش. بوی الکل بود درمیان چهرههای پنهان پشت ماسکهای سهلایه. هر چیزی بود جز بوی ماه مهربان. حتی صدای زنگ مدرسه هم نبود؛ زنگی که با شنیدنش، بچهها مثل فشنگ از پشت نیمکتها میپریدند و میدویدند وسط حیاط مدرسه. زنگهای تفریح حتی یک ثانیهاش هم به دنیایی میارزید برای بدوبدو کردنها، بازیها، در گوشی صحبت کردنها و غلغله پشت شیشه بوفه مدرسه و نوبت خوراکیها. اما روز اول مدرسه آنهم برای آخرین سال تحصیلی قرن، گویا قرار بود معادلاتش با تمام آنچه مدارس در همه این سالها به خود دیده بودند، متفاوت باشد.
صبحگاه پانزدهم شهریور، بهجای صبحگاه اول مهر، راه مدرسه را پیش میگیرم. هنوز به خیابان آبکوه ۶ نرسیدهام. ترافیک ماشینها هم حکایت از روز متفاوتی با روزهای پیشین دارد. بچههای دبستان دخترانه حضرت زینب (س) یکییکی وارد مدرسه میشوند. از پشت میکروفن مدام هشدار داده میشود که والدین، وارد صحن مدرسه نشوند تا فاصلهگذاری بین دانشآموزان رعایت شود، اما والدین نگران پشت در مدرسه به انتظار ایستادهاند تا از نزدیک وضعیت کلاسها و مدرسه را ببینند، شاید از آشوب بهپاشده در دلشان اندکی کم شود. نمیتوانند بچه دبستانیشان را که ماهها در خانه قرنطینه کرده بودند، با یک تصمیم آنی بفرستند سر کلاسهای حضوری مدارس.
شنبه بلاتکلیف
پشت در مدرسه همهمهای برپاست. هر کسی با خودش حرف میزند یا دیگری را مخاطب قرار میدهد و اعتراضش را از بازگشایی مدارس بر زبان میآورد. شنبه اولین روز بازگشایی مدرسه، هم غریب است و هم بلاتکلیف؛ غریب از جنس تفاوتش با سالهای قبل و بلاتکلیف از اینکه هنوز نه دستاندرکاران مدارس میدانند چگونه سال تحصیلی دانشآموزان را بگذرانند و نه والدین میدانند که باز باید منتظر کدام تصمیم آنی مسئولان باشند. یکی از والدین که دختر نهسالهاش را برای شروع کلاس سوم به مدرسه حضرت زینب (س) آورده است، همچنان با خودش کلنجار میرود که آیا دست بچهاش را رها کند تا وارد مدرسه شود یا نه؟
این مادر نگران که خودش هم کارمند یکی از ادارات است، میگوید: وقتی ما کارمندان را که اتاق مجزا داریم و بزرگسال هستیم، دولت خودش دورکار اعلام کرده است، چطور تصمیم گرفتهاند بچههای خردسالمان را به مدرسه بفرستند و در فضای بسته کلاسها، چندین ساعت آنها را وادار به رعایت دستورالعملهای بهداشتی کنند؟ خود مسئولان دارند بهصورت مجازی مدیریت میکنند، آن وقت به بچهها نسخه حضوری دادهاند؟ آخر بچه دبستانی چطور میتواند با این شرایط، شوق درس و مدرسه داشته باشد؟
والدینی که بهجای بچههایشان، به مدرسه آمدهاند
مثل این مادر، دیگر والدین هم به بازگشایی ناگهانی مدارس، معترض هستند و نگران سلامت فرزندانشان. چند نفر از والدین، خودشان تنها به مدرسه آمدهاند و فرزندانشان را در خانه گذاشتهاند. حمید عرفانی، پدر یک دانشآموز کلاس دومی، یکی از همین والدین است که خودش بهجای فرزند دانشآموزش روز اول را به مدرسه آمده است. میگوید: این دبستان طبق فهرستبندی و اعلام خود مدیران مدرسه، هزار دانشآموز دارد که در هر شیفت ۵۰۰ دانشآموز به مدرسه میآیند. شما تصور کنید چطور این جمعیت را میشود کنترل کرد، آنهم دانشآموزان خردسال مقطع دبستان را؟ او تصمیم گرفته است دخترش را به مدرسه نفرستد و روز اول را فقط برای این آمده است که با معلم و مدیر مدرسه، صحبت و اعتراضش را اعلام کند.
با صحبتهای این پدر، چند نفر از والدین دیگر هم به او میپیوندند تا از مدیران مدرسه بخواهند هرچه زودتر کلاسهای درس مجازی را تشکیل دهند، اما این وسط تصمیمهای کشوری هستند که به استانها ابلاغ شدهاند و قطعا یک مدیر مدرسه خود بهتنهایی اختیار مجازی یا حضوری برگزار کردن کلاسها را ندارد.
اینکه کودک هفت یا هشتساله دستورالعمل رعایت کند، شبیه شوخی است
یکی دیگر از مادران نگران، صحبت چند روز پیش یکی از نمایندگان خانه ملت را تکرار میکند. میگوید: اینکه به کودک هفت یا هشتساله کلاس اول و دوم بگوییم دستورالعملهای بهداشتی را رعایت کند، شبیه یک شوخی است؛ چون بچهها فراموش میکنند که هر لحظه باید به فکر دست نزدن به ماسک و چشمها و صورتشان باشند یا اینکه به سطوح مختلف مدرسه از در و نرده و دیوار و... دست نزنند. شاید هر روز این سطوح را مدارس ضدعفونی کنند، اما چطور میتوانند صدها دانشآموز را کنترل کنند که به در و دیوار و سطوح مختلف دست نزنند؟ چطور بچه کلاساولی من نصف روز ماسک را روی صورتش تحمل کند؟ بچهها یک ساعت هم ماسک را روی صورت نگه نمیدارند. کلافه میشوند و آن را کنار میزنند.
چهرههای نگران، پشت نیمکتهای مدارس
برای شنیدن صحبت معلمان مدرسه، وارد صحن مدرسه میشوم. با فاصلهایستادن برای بچهها سخت است. مدام فریاد معاون و معلم به گوش میرسد که بچهها! فاصله را به هم نزنید. یکی از دختربچهها چادر مادرش را محکم گرفته است و روز اول مدرسه گریه میکند. اضطراب جدایی دارد و مادر، ماسک او را به فاصله چند دقیقه عوض میکند و از فرزندش میخواهد که ماسکش را آلوده نکند. آن سوی صحن مدرسه درِ بوفه بسته است، اما بعضی دانشآموزان تا کنار بوفه میروند و بازمیگردند. چهرهها همه پشت ماسکها پنهان است، اما موج نگرانی هم در چشمهای والدین و هم دانشآموزان، پیداست.
از یکی از معلمان مدرسه، از چگونگی حفظ سلامت دانشآموزان زیر سایه کرونا میپرسیم. او هم موافق بازگشایی مدارس بهخصوص برای کودکان پایههای اول تا پنجم نیست و در گفتگو با خبرنگار ما، از اعلام دیرهنگام بازگشایی مدارس و آماده نبودن کلاسها و مدارس گلایه میکند. بهگفته این معلم کلاس سوم دبستان، معلمان و مدیران مدرسه، خودشان را برای آموزش مجازی بهخصوص در شهرهای پرجمعیت مثل مشهد و تهران آماده کرده بودند، اما از چهارشنبه گذشته یکباره بحث حضور در کلاسها مطرح شد، لذا آمادگی لازم را برای آموزش حضوری دانشآموزان در این شرایط نداشتیم.